سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش برای آنکه بدان عمل می کند، مایه رشد است . [امام علی علیه السلام]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 15
 
 
زندگینامه آیت الله مشکینی
 
تولد و دوران‌ کودکی‌
 
آیة‌الله‌ علی‌ اکبر فیض‌، معروف‌ به‌ مشکینی‌ در سال‌ 1300 هجری‌ شمسی‌ در روستایی‌ از توابع‌ بلوک‌ مشکین‌ و در میان‌ خانواده‌ای‌ متدین‌ و اهل‌ علم‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ از اهل‌ علم‌ بود و در کسوت‌ روحانیت‌ به‌ تحصیل‌ علم‌ و رتق‌ و فتق‌ امور مردم‌ می‌پرداخت‌.
 
دوران‌ تحصیل‌
 
آیة‌الله‌ مشکینی‌ هنگامی‌ که‌ همراه‌ با پدر در نجف‌ اشرف‌ مقیم‌ بود، به‌ مکتب‌ خانه‌ رفت‌ و سپس‌ همراه‌ پدر به‌ وطن‌ بازگشت‌ و مقداری‌ از مقدمات‌ علوم‌ دینی‌ را نزد او فرا گرفت‌. با رحلت‌ پدر، و به‌ سفارش‌ او، برای‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ به‌ شهرستان‌ اردبیل‌ سفر کرد و مقداری‌ از صرف‌ و نحو را در آنجا فرا گرفت‌. سپس‌ در معیّت‌ عالم‌ بزرگواری‌ که‌ از زخمیان‌ حادثه‌ مسجد گوهرشاد مشهد در زمان‌ رضاخان‌ بود، به‌ شهر قم‌ آمد و در آن‌ دیار عالم‌ خیز به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌.
در آن‌ زمان‌ سایه‌ منحوس‌ رژیم‌ پهلوی‌ بر کشور مستولی‌ بود و تحصیل‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌ بسیار دشوار می‌نمود. با این‌ حال‌ آیة‌الله‌ مشکینی‌ دروس‌ دوره‌ سطح‌ را به‌ خوبی‌ به‌ پایان‌ برد و در درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ استادان‌ مشهور دورة‌ خود حاضر شد. او نزدیک‌ به‌ هفت‌ ماه‌ نیز در نجف‌ اشرف‌ حضور داشت‌ و در درسهای‌ خارج‌ استادان‌ آن‌ دیار، بویژه‌ امام‌ خمینی‌(ره‌)، شرکت‌ می‌نمود اما به‌ دلیل‌ هوای‌ گرم‌ نجف‌ و ضعف‌ مزاجی‌ مجبور به‌ بازگشت‌ به‌ ایران‌ شد.
 
استادان‌ و دوستان‌
 
آیة‌الله‌ علی‌ اکبر مشکینی‌ در سالهای‌ تحصیل‌ خود، به‌ محضر عالمان‌ بسیاری‌ شرفیاب‌ شد. او در دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آیة‌الله‌ العظمی‌ بروجردی‌(ره‌) و آیة‌الله‌ العظمی‌ محقق‌ داماد(ره‌) شرکت‌ می‌کرد. در نجف‌ نیز به‌ محضر عالمان‌ و استادان‌ آن‌ دیار شرفیاب‌ می‌شد. و در درس‌ خارج‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) شرکت‌ جدی‌ داشت‌.
او در سالهای‌ تحصیل‌ و پس‌ از آن‌ با فضلا و استادان‌ بسیار رابطه‌ دوستی‌ داشت‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ آیة‌الله‌ جوادی‌ آملی‌ و آیة‌الله‌ امینی‌ را نام‌ برد.
 
فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌
 
آیة‌الله‌ مشکینی‌ در سالهای‌ عمر خود تاکنون‌ فعالیتهای‌ بسیاری‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌ است‌. بسیاری‌ از استادان‌ و علمای‌ امروز از شاگردان‌ معظم‌ له‌ به‌ شمار می‌آیند که‌ در درسهای‌ وی‌ شرکت‌ جدی‌ داشته‌اند. او کتب‌ دورة‌ مقدمات‌ و سطح‌ را بارها تدریس‌ کرده‌ و سالها به‌ تدریس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ اشتغال‌ داشته‌ است‌. همچنین‌ درس‌ تفسیر او از دروس‌ مشهور حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بوده‌ است‌.
از فعالیتهای‌ مهم‌ وی‌ در این‌ عرصه‌، تأسیس‌ مؤسسه‌ الهادی‌ است‌ که‌ به‌ چاپ‌ کتب‌ مفید و اسلامی‌ برای‌ سطوح‌ گوناگون‌ جامعه‌ می‌پردازد و مردم‌ را با حقایق‌ و معارف‌ اسلامی‌ آشنا می‌سازد. معظم‌له‌ خود نیز کتابهای‌ فراوانی‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ علوم‌ اسلامی‌ تألیف‌ و منتشر ساخته‌ است‌.برخی‌ از آنها به‌ شرح‌ زیر است‌:

1ـ اصطلاح‌ الاصول‌
2ـ مصطلحات‌ الفقه‌
3ـ الفقه‌ الماثور (دوره‌ فقه‌ به‌ طرزی‌ نوین‌)
4ـ دروس‌ فی‌ الاخلاق‌ (یک‌ دوره‌ اخلاق‌ عربی‌)
5ـازدواج‌ در اسلام‌
6ـ المنافع‌ العامه‌ (شرح‌ کتاب‌ احیاالموات‌ شرایع‌)
7ـ مفتاح‌ الجنان‌ (کتاب‌ دعا تکمیل‌ مصباح‌ المنیر)
8ـ المواعظ‌ العددیه‌
9ـ واجب‌ و حرام‌ احکام‌ الزامی‌ (دوره‌ فقه‌)
10ـ قصار الجمل‌ (احادیث‌ کوتاه‌ تحت‌ عناوین‌ لغوی‌ دو جلد)
11ـ ترجمه‌ قرآن‌ کریم‌ به‌ زبان‌ فارسی‌
12ـ الهدی‌ الی‌ موضوعات‌ نهج‌ البلاغه‌
13ـ المبسوط‌ (تفسیر سوره‌ آل‌ عمران‌)
14ـ واجبات‌ و محرمات‌ (استقصاء آنچه‌ در شرع‌ واجب‌ و حرام‌ اعتقادی‌ و عملی‌ است‌)
15ـ تفسیر سوره‌ (ص‌)
16ـ بحث‌ تکامل‌ از نظر قرآن‌
17ـ مسلکنا فی‌ العقائد و الاخلاق‌ و العمل‌
18ـ زمین‌ و آنچه‌ در آن‌ است‌
19ـ تقلید چیست‌؟
20ـ رساله‌ خمس‌
21ـ حاشیه‌ توضیحی‌ بر کتاب‌ مضاربه‌، عروة‌الوثقی‌
22ـ نهج‌ البلاغه‌ موضوعی‌
23ـ تحریرالمواعظ‌
24ـ تحریرالمعالم‌
25ـ الرسائل‌ الجدیده‌
26ـ تلخیص‌ المکاسب‌ (در دست‌ چاپ‌)
27ـ تفسیر روان‌ برای‌ نسل‌ جوان‌ (در دست‌ چاپ‌)
28ـ ترجمه‌ و شرح‌ فارسی‌ سه‌ کتاب‌ مضاربه‌، مزارعه‌ و شرکت‌ در عروة‌ الوثقی‌ (در دست‌ چاپ‌)
همچنین‌ از وی‌ مقالات‌ بسیاری‌ در نشریات‌ نورعلم‌، پاسدار اسلام‌ و... و نیز در روزنامه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و... به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

فعالیت‌های‌ سیاسی‌

زندگی‌ آیة‌الله‌ مشکینی‌ سرشار از مبارزات‌ و تلاشهای‌ سیاسی‌ برای‌ احقاق‌ حکومت‌ اسلامی‌ است‌. او از نخستین‌ افرادی‌ بود که‌ به‌ نهضت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) پیوست‌. او در جلسات‌ مخفی‌ مبارزان‌ شرکت‌ می‌کرد از این‌ رو حدود چهار ماه‌ در تهران‌ متواری‌ شده‌ بود و سپس‌ ایران‌ را به‌ مقصد عراق‌ ترک‌ کرد. با بازگشت‌ به‌ قم‌ در همان‌ روز اول‌ دستگیر شد و ساواک‌ از او خواسته‌ بود تا 48 ساعت‌ بعد از قم‌ خارج‌ شود. از این‌ رو به‌ مشهد رفت‌ و 15 ماه‌ در آنجا مشغول‌ تدریس‌ شد و بار دیگر به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمدو مبارزات‌ را پی‌ گرفت‌؛ اما پس‌ از مدتی‌ به‌ همراه‌ 27 نفر از استادان‌ و فضلای‌ حوزه‌ تبعید شد. از این‌ رو به‌ زادگاه‌ خود رفت‌ ولی‌ پس‌ از سه‌ ماه‌ ساواک‌ او را دستگیر و به‌ ماهان‌ کرمان‌ و گلپایگان‌ تبعید کرد. او پس‌ از دو سال‌ نیز به‌ کاشمر تبعید شد. او در طول‌ دورة‌ تبعید نیز دست‌ از مبارزه‌ برنمی‌داشت‌؛ این‌ گونه‌ بود که‌ ساواک‌ او را به‌ مکان‌ دیگری‌ منتقل‌ می‌کرد. او از اعضای‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بود و زیر بسیاری‌ از اعلامیه‌های‌ آن‌ را امضاء کرده‌ است‌. با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، آیة‌الله‌ مشکینی‌ در مسؤولیتهای‌ گوناگونی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخت‌ که‌ برخی‌ از آنها به‌ شرح‌ زیر است‌:
ـ عضویت‌ در خبرگان‌ تدوین‌ قانون‌ اساسی‌؛
ـ مسئول‌ گزینش‌ و اعزام‌ قضات‌ با حکم‌ امام‌ (ره‌)؛
ـ ریاست‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌ در هر سه‌ دوره‌؛
ـ امامت‌ جمعه‌ قم‌ با حکم‌ امام‌(ره‌) و رهبر انقلاب‌؛
ـ عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌؛
ـ ریاست‌ شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی

 


 نوشته شده توسط محمد امیر حمیدی فر در چهارشنبه 86/5/10 و ساعت 6:49 عصر | نظرات دیگران()

حرف های آسمانی ...

شیعه بودن سخت است برادر

سید علیرضا حسینی عارف
آمده بودند تا امامشان را ببینند. از راهی دور و با مشقتی فراوان. خادم بیت پرسید: «بگویم چه کسانی آمده‌اند؟» ـ بگو جمعی از شیعیانتان به زیارت آمده‌اند.
خادم رفت، و شاید پاسخی که آورد برای آنان ـ و شاید برای ما و همه کسانی که آن را شنیده‌اند ـ سنگین بود: «امام گفتند شما که شیعه ما نیستید!» ... و کمی طول کشید تا آنان فهمیدند که حداکثر می توانند خود را «محب اهل بیت» بدانند نه شیعه آنان.
***
معاویه، آب را که گرفت تصور کرد که جنگ را برده است. پس دستور داد که نگذارند قطره ای از آن به کام تشنه یاران علی برسد. اما در آن سو، فاتح خیبر شمشیر به دست داشت و خطبه‌ای آتشین بر لب. جنگ مغلوبه شد و آب به دست سپاه عراق افتاد. معاویه این بار اندیشید که جنگ را تمام و کمال باخته است؛ چرا که علی نخواهد گذاشت که لبان تشنه سپاهیانش با آب شریعه نمناک شود. عمرو عاص، اما، او را از خطایش آگاه ساخت: «آن علی که من می شناسم، کسی نیست که تو و لشگریانت را تشنه گذارد.» علی می‌توانست مهار آب را بگیرد و اسب «قدرت» را بتازاند. اما مرام او این نبود که به قیمت پایمال کردن اخلاق و فتوت، قدرت دنیا را بگیرد؛ حتی اگر یک سوی آن قدرت، در هند و قفقاز باشد و سوی دیگر آن در مرزهای روم و اندلس.
اولین بار که صدق داستان اول را از عمق وجود فهمیدم، و فهمیدم که خودم و هزاران هزار مثل خودم که ادعای شیعه بودنمان بلند است و خود را «پیرو علی و آل علی» می دانیم، در واقع شیعه نیستیم، زمانی بود که دیدم، اخبار و عکسهای ازدواج شرعی و قانونی یک سیاستمدار ـ که هیچگاه با مواضع و افکارش موافق نبودم ـ وسیله ای برای استفاده سیاسی رقیب شده است و ... در گیر و دار روزهای طولانی جنگ صفین، «ابن عباس» به دنبال فرمانده می گشت. عاقبت او را در گوشه ای از خیمه گاه پیدا کرد در حالی که وصله‌ای بر وصله‌های پر شمار کفش کهنه اش اضافه می‌کرد. وقتی ابن عباس با التهاب از حکومت و سیاست گفت تا شاید فرمانده را به تلاشی مضاعف برای دستیابی به قدرت ترغیب کند، علی سرش را بلند کرد، کفش کهنه اش را نشان او داد و پرسید: «به نظر تو این کفش چند می‌ارزد؟»
ـ هیچ!
و فرمانده برای ابن عباس روشن کرد قدرتی که برخی اینقدر حرص و جوشش را می خورند، از آن کفش پر پینه هم بی ارزش تر است؛ مگر آنکه ...
****
آمده بود، نگران و هراسان. شرم مانعش می‌شد که حرفش را بزند. و از دیگر سو، ترس از عذاب آن جهانی ، امانش را بریده بود. عاقبت دل به دریا زد و مهر از رازش برگشود: «گناهی بزرگ کرده‌ام. پاکم کن.» و امام می دانست که پاک کردن او آسان نیست.
ـ برو، شاید اشتباه کرده‌ای.
و رفت، اما ندامت خواب از چشمانش ربوده بود. فردا، دوباره آمد و تقاضای دیروز را تکرار کرد، و جواب دیروز را شنید. هر چه باشد علی، خلیفه خدا است... و خلیفه باید صفات خلیفه گذار را داشته باشد. و یکی از این صفات «پرده پوشی» است.
و این پرده پوشی تا روز سوم هم ادامه یافت؛ روزی که جوان پشیمان دوباره باز آمد، با چشمانی سرخ از بی خوابی، و وجدانی در غلیان و جوشش از بیم و نگرانی.
****
و تو خود برای قضاوت کافی هستی... کدامین ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما بر تعریف و تماشای فحشایی که نقل ناخوانده محافل و شیرینی شیطانی مجالسمان بود چشم بستیم؟
کدامینِ ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما از آنچه که به جوانی مسلمان نسبت داده شده بود «پرده پوشی» کردیم؟ و تو خود قضاوت کن... آیا ما شیعه‌ایم و پیرو علی و آل علی؟
نه! ما حداکثر می‌توانیم خود را «محب» اهل بیت بدانیم!.. شیعه بودن سخت است براد


 نوشته شده توسط محمد امیر حمیدی فر در سه شنبه 86/5/9 و ساعت 3:15 عصر | نظرات دیگران()

اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

جابر بن عبدالله انصارى گوید:

روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى‌دانى که چگونه و براى چه مى‌باشد؟

اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟

حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.

آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما.

امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.

دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمى‌باشد.

سومین تکبیر یعنى؛ نمى‌توان خداوند را به جسمى تشبیه کرد.

چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمى‌شود.

پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مى‌کند.

ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.

و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.

سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:

معناى رکوع آن است که مى‌گویى: خداوندا! من به تو ایمان آورده‌ام و از آن دست بر نمى‌دارم، گرچه گردنم زده شود.

و چون سر از رکوع بر مى‌دارى و مى‌گوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده‌اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.

و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاک آفریده‌اى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گردانده‌اى.

و همین که دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مى‌گردانى؛

و چون سر بلند کنى گویى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى‌گردانى.

و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل‌بیت او علیهم صلوات الله مى‌باشد.

و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.

منبع:

مستدرک الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5/ بحار الانوار:، ج 84، ص 253، ح 38.

 


 نوشته شده توسط محمد امیر حمیدی فر در جمعه 86/5/5 و ساعت 11:31 صبح | نظرات دیگران()

شب زیارتی آقا امام حسین (ع) ...

 

قسمت دوم

عاشورا، مشعل جاوید

 

حرکت عاشورا یک حرکت قرآنی (انقلابی) است،حرکتی که فرزند متقی و رشید و آگاه پیامبر(ص) در زاه زنده کردن قرآن و فعال ساختن ارزش های فراموش شده ی اسلام ،آن را پدید آورد

این حرکت نخست با در خواست فراوان و اصرار آمیز جمع بسیاری از مسلمانان ، و برخی از مبارزان  آگاه و متعد و باسابقه آغاز گشت ،و پس از حوادثی که پیش آمد ، و یعد از تذکرهای بسیار و سخنرانی های بسیار در جهت بیدار کردن سپاه اموی کوفه و شام ،  و نپذیرفتن آنان سخن حق و عدل را ، کار به درگیری و جنگ کشید.و در این هنگام امام حسین (ع) و یاران او ، با کمال شهامت ، آزادگی ، استقامت و ایثار در دفاعی مقدس از مرزهای دین توحید و عدل ، با ایمانی ژرف و حماسه آفرینیهایی شگرف ، به آستان شهادت سر نهادند ، ودر راه بقای دین خدا جان دادند  و تجلی آیین محمدی را جاودان ساختند.

 

بدین گونه عاشورا ... نشان بزرگ افتخار است که تاریخ آن را به سینه ی اسلام آویخته است،

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد امیر حمیدی فر در پنج شنبه 86/5/4 و ساعت 1:39 عصر | نظرات دیگران()

حرف های آسمانی...

ای مقتدر

شهید محمدحسین جوکار
ای مقتدر و ای توانای دانا
ای زاهدان را معین، ای سالکان را مونس، ای عارفان را یاور، و ای عاشقان را معشوق، اگر کسی نداند، تو خوب می‌دانی، اگر کسی نبیند، تو خوب می‌دانی، اگر کسی نشنود، تو خوب می‌شنوی که قلبم، روحم، جانم، زبانم، چشمم و گوشم، و تمام اعضای وجودم را نثار کسی خواهم کرد که همه جن و انس، افلاکیان و خاکیان، سالکان و عارفان و زاهدان و عاشقان همه و همه در رسیدن به یک لحظه وصل او خواب و راحتی را برای خود حرام نموده و لسانشان را به ذکرش مأمور کرده و قلبشان را به حب او اطمینان بخشیده‌اند، او کیست؟! جز مولای اعظم، سیداکرم، هادی اعلم، حضرت غفار و ستار، رزاق و علام، رب الارباب الله جل جلال و عم لواله و عظم شانه.مگر کسی جز او لیاقت این صفات را دارد؟
که بشر فدای او شود کسی که انبیاء فدای او شدند.کسی که رسول خاتم (ص) و اهل بیتش، همچون سیدالشهداء قربانی برای او شدن و راه او را به زندگی در زیر استبداد ترجیح دادند.
پس اسماعیل قربان نشد، تا تاریخ تنها حسین (ع) را در کنار اکبر (ع) سراغ داشته باشد، آتش ابراهیم را نسوزاند، طناب دار عیسی را نشناخت تا تنها پیکر سیدالنبی،‌ امام مجتبی بعد از شهادت تیرباران شود. کسی به یعقوب سنگ نزد، کسی خاکستر بر سر موسی نریخت، کسی شکمبه شتر را در حال عبادت بر گردن عیسی نیانداخت تا تنها پیامبر خاتم بگوید:«هیچ پیغمبری به اندازه من در امر رسالت اذیت و آزار نشد»، هیچ فرزند پیغمبری برای برپائی آئین جدش جان خود و جوان خود را فدا نکرد و اهل‌بیت خود را در چنگال دشمنان به اسارت نیانداخت تا تنها حسین (ع) مصباح الهدی و سفینه‌النجاه شود.
بسوزان هر طریقی می‌پسندی
که آتش از تو و خاکستر از من
بکش چون صید در خونم بغلتان
تماشا کردن از تو، پرپر از من


 نوشته شده توسط محمد امیر حمیدی فر در سه شنبه 86/5/2 و ساعت 2:53 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
معرفی وبلاگ طلبه عصر انقلاب اسلامی
آماده شویم برای عَرِفتُ ...!؟
مادر مهربانی ....
محرم...
سلام بر محرم...
کجایید ای شهیدان خدایی-...
[عناوین آرشیوشده]

بالا

**طراح قالب: بسیجی 57**

بالا