حرف های آسمانی...
ای مقتدر
شهید محمدحسین جوکار
ای مقتدر و ای توانای دانا
ای زاهدان را معین، ای سالکان را مونس، ای عارفان را یاور، و ای عاشقان را معشوق، اگر کسی نداند، تو خوب میدانی، اگر کسی نبیند، تو خوب میدانی، اگر کسی نشنود، تو خوب میشنوی که قلبم، روحم، جانم، زبانم، چشمم و گوشم، و تمام اعضای وجودم را نثار کسی خواهم کرد که همه جن و انس، افلاکیان و خاکیان، سالکان و عارفان و زاهدان و عاشقان همه و همه در رسیدن به یک لحظه وصل او خواب و راحتی را برای خود حرام نموده و لسانشان را به ذکرش مأمور کرده و قلبشان را به حب او اطمینان بخشیدهاند، او کیست؟! جز مولای اعظم، سیداکرم، هادی اعلم، حضرت غفار و ستار، رزاق و علام، رب الارباب الله جل جلال و عم لواله و عظم شانه.مگر کسی جز او لیاقت این صفات را دارد؟
که بشر فدای او شود کسی که انبیاء فدای او شدند.کسی که رسول خاتم (ص) و اهل بیتش، همچون سیدالشهداء قربانی برای او شدن و راه او را به زندگی در زیر استبداد ترجیح دادند.
پس اسماعیل قربان نشد، تا تاریخ تنها حسین (ع) را در کنار اکبر (ع) سراغ داشته باشد، آتش ابراهیم را نسوزاند، طناب دار عیسی را نشناخت تا تنها پیکر سیدالنبی، امام مجتبی بعد از شهادت تیرباران شود. کسی به یعقوب سنگ نزد، کسی خاکستر بر سر موسی نریخت، کسی شکمبه شتر را در حال عبادت بر گردن عیسی نیانداخت تا تنها پیامبر خاتم بگوید:«هیچ پیغمبری به اندازه من در امر رسالت اذیت و آزار نشد»، هیچ فرزند پیغمبری برای برپائی آئین جدش جان خود و جوان خود را فدا نکرد و اهلبیت خود را در چنگال دشمنان به اسارت نیانداخت تا تنها حسین (ع) مصباح الهدی و سفینهالنجاه شود.
بسوزان هر طریقی میپسندی
که آتش از تو و خاکستر از من
بکش چون صید در خونم بغلتان
تماشا کردن از تو، پرپر از من